Fabledom فقط یه بازی نیست، یه دعوتنامهست برای زندگی کردن در دل یک افسانه.

یه چیزی هست… یه حس عجیب. وقتی بهش نگاه میکنی، انگار یه جای کار میلنگه. طبیعی نیست، مصنوعیه. یه چیزی که بیدلیل میخواد توجهت رو جلب کنه، اما نه از اون مدل توجههایی که دوست داری. بیشتر آدمها همیشه دنبال اصل جنس هستن؛ شرابی که مواد نگهدارنده نداره، کرهی واقعی بهجای مارگارین. پس چرا توی طراحیهامون، نباید کلمات واقعی باشن؟ چرا باید جای حرفهای با معنا، چیزایی بیروح و بیارزش بذاریم؟
حالا فرض کن یه شب شام نخریدی، مجبور میشی یه تیکه پیتزای فریزری رو بندازی توی فر. یا صبح، جلوی آینه، با عجله یه لایه آرایش میزنی فقط چون قراره رئیس جدیدت رو ببینی. اینها انتخابهای شخصیان، کاملاً قابل درکن. اما نون و آب هر روزت چی؟ اون وایرفریمها، اون چیدمانها، اون طراحیها... آیا واقعاً میخوای با راه آسون پیش بری؟ مشتریهات حاضرن همچین چیزی رو قبول کنن؟
کسایی که سالها تو این کار بودن، با قاطعیت میگن: «لورم ایپسوم؟ هرگز! اونو باید برای همیشه کنار گذاشت.»
اما من یه لحظه مکث میکنم. چون شاید، فقط شاید، استفاده از این متنهای ساختگی خودش یه نشونهست؛ نشونهی یه مشکل عمیقتر که باید بهش فکر کرد.
همهچیز با یک متن شروع میشه.
مینشینی پشت میز، و شروع میکنی به شکل دادنِ اطلاعات. مثل یه مجسمهساز، بخشهای اضافه رو میتراشی، تا به جوهره برسی. واضح، روشن، مفید. تو آدمِ کلمههایی. کسی که با متنها نفس میکشه. طراحی هم مهمه، خیلی هم مهمه، اما همیشه یه قدم عقبتر از محتواست.
با این حال، هنوزم از لورم ایپسوم استفاده میکنی… و حق هم با توئه. چون این متن ساختگی، همیشه یه جای ثابت توی جعبهابزار طراحهای وب داره. واقعیت اینه که همیشه همهچیز طبق برنامه پیش نمیره. گاهی باید با چیزی کار کنی که هنوز واقعی نیست. گاهی محتوای نهایی هنوز آماده نیست، اما چیدمان باید جلو بره. حتی اگه بیشتر به استراتژی محتوا علاقهمندی تا طراحی، باز هم ممکنه از یه متن تقلبی چیزی برای یاد گرفتن پیدا کنی… صبر کن… آره، حتی از همین متنهای ساختگی.
خیلیها میگن لورم ایپسوم توی طراحی و وایرفریم مفیده. چون باعث میشه تمرکز از روی متن برداشته بشه و توجه بره سمت رنگ، چیدمان یا تجربه کاربری.
اما چیزی که منو اذیت میکنه اینه: ما داریم درباره تجربهای حرف میزنیم که—چه بخوایم چه نخوایم—با «کلمات» شکل میگیره. تمام ساختار صفحه، تمام مسیرهایی که کاربر قراره طی کنه… برای کلمهها ساخته شده.
حالا از اون طرف نگاه کن. اگه اینطوره، پس چطور میخوای محتوا رو بدون طراحی بررسی کنی؟ بدون تایپوگرافی، بدون رنگ، بدون ترکیببندی یا سبک؟ همه اون چیزهایی که پیامهای پنهان رو منتقل میکنن—ترتیب اطلاعات، تأکیدها، ظرافتها، وزنها—همهشون بخشی از تجربهی نهاییان. و همهشون از جنس طراحیان. هم بصریان، هم احساسی.
یا شاید یه راه دیگه هم باشه.
یه راه وسط.
جایی که نقطهبهنقطه محتوا و طراحی به هم میرسن.
توی یه فرآیند، یه شبکه، یه مسیر رفتوبرگشت. گاهی طراحی جلوتر میره، گاهی محتوا. مهم اینه که بتونی فرم و معنا رو در کنار هم پیش ببری، نه یکی جلوتر، نه یکی جا مونده.